حلاج

حلاج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بشنو از من من خدایی دیگرم
روح من حق قبله گاهی دیگرم
ای رفیقا قصه ای دیگر بگو
از وجودی مستتر در گفت و گو
من که منصوری نخواهم در زمین
علم سرداری و حلاجی ببین
روح من چون مرغ حیران در قفس
می فشارد در گلو شکم جرس
من چو خون در پیکرم مست از غمم
ناخدایم ، خاک و نخلستان منم
سرد و خاموشم به شب اندر طلب
می روم در خویش و ترسم بی سبب
من خدایانی زمینی دیده ام
با سکوتم کفرشان بخشیده ام
خالقم ، خلقم هنر های نهان
تا شنیدم صوت حق بستم زبان
ای خدایان من سکوتی ناطقم
در تنم اقلیم دیگر زاده ام

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s